جدول جو
جدول جو

معنی چهره نویسی - جستجوی لغت در جدول جو

چهره نویسی
(چِ رَ / رِ نِ)
عمل چهره نویس. ثبت کردن نام غلامان سپاهی: نایبی از جانب مشارالیه (یعنی لشکرنویس) به اتفاق ایشان روانه، و سررشته بر حضور و غیبت و چهره نویسی و قدر مواجب ایشان درست داشته، انفاد درگاه معلی مینماید. (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 41). رجوع به سازمان حکومت صفویه ص 138 یا ترجمه تعلیقات مینورسکی بر تذکرهالملوک شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آنکه چهره های نوکران را نوشته سررشتۀ آن در دفتر نگاهدارد. (آنندراج) (بهارعجم). قیافه نویس. (ناظم الاطباء). آیا کسی بوده است که شمائل و ملامح هر فرد لشکری را می نوشته ؟ (یادداشت مؤلف) :
داری پی شان ز طالع مهر
صد چهره نویس چون منوچهر.
محسن تأثیر (از بهار عجم).
صورت نویس. صورت بردار. آنکه سیاهۀ نام لشکر تهیه کند. که صورت سپاهیان بردارد. رجوع به چهره نویسی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ظهر نویسی
تصویر ظهر نویسی
نوشتن پشت چک و برات پشت نویسی 0 پشت نویسی
فرهنگ لغت هوشیار